نآمرئی

گرچه ماه رمضان است بیاور جامی

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ق.ظ

لایف استایل هرکی برا دیگری غیر قابل توصیفه اونچه که در حد چندتا کلمه بیان میشه کلیشه های سادس ...توضیح دادنش خیلی سخته دقیقا تو چ مودی هستی و بعضی وقتا برا خودتم مبهمه ک الان چته دقیقن !
ولی در نهایت سادگی ساده زندگی کردن از دست دادن تایمه و بعد از مردنت تو میمونی و حسرت کارای نکرده
اون مدل فکرکردنته ک جهت میده به زندگیت حتی اطراف هم رو مدل فک کردنت تاثیردارن که تو محیطای مختلف مدل زندگی ت فرق میکنه ولی اگه ذهنت ی دیوار بلند محکم نفوذ ناپذیر داشته باشه میتونی با داده های خودت این مسئله رو ببری جلو
این ی مسئله ایه ک جواب نداره فقط راه داره ...راه حل داره 
اونم نه هر راه حلی ....ی راه حل درست 
خیلی اطلاعات زیادی ندارم چون خیلی با دنیای بیرون اینجا در ارتباط نیستم قبلا هم نبودم 
دنیا اطراف برای من مبهم یا شاید گیج کنندس اون همه صدا نیرو آدم کار فکر و هزار و هزار چیز دیگه....
هر آدم ی دنیا با مدل لباس پوشیدن هر کی ی حدسایی میشه قدش وزنش و حتی مدل خندیدنش
دنیا بیرون واقعا ترسناکه برای کشف شدن ! 
خیلی چیزا اون بیرونه که برا بهم ریختن این نامعادله سنگین خلق شدن
برا غیر قابل حل کردن این مسئله که دیگه حتی به بدیهیات هم شک کنی!
با اینکه از درون خیلی راحت تر میشه فهمید که چکار کرد ولی اون بیرون هم وسوسه عجیبی داره 
من که درد مردم رو حس نکردم پس چجور میتونم!
حس نمیکنم فقط توجیه میکنم و سعی میکنم برا خودم از طرف افراد منطقی سازی ش کنم
واقعا بقیه انسان ها حس میکنند ودرک؟!
شاید اتفاقات ساده اطراف همون زندگی واقعی باشن
یا شاید هم کلیشه هایی برای دور کردن ما از اصل
ولی مطمئن نیستم ....ی لحظه چشامو ک میبندم به این فکر میکنم اگه صد سال قبل یا حتی بعد بدنیا میومدم همه چی خیلی تغییر میکرد پس چرا اینجام شاید ی تصادف و یا اتفاق ....
این اتفاق همون چیزیه ک در آینده توجیهش میکنن اثبات ش میکنن ولی من تا اون موقع نیستم
من تا اخر دنیا نیستم که ببینم چی میشه
شاید بعضی ها بتونن یاد خودشونو زنده نگه دارن ولی ایا این کافی ست؟
و شاید روح من بمونه تا اخر و بتونه حقایق رو درک کنه ولی این روح من بدون جسمم ایا در همین وضعیت خواهد  بود همین افکار را خواهد داشت
روح من مغز هم دارد؟دهان چطور ؟!
خدا برای بندگانش کافی ست ولی مقدار من پایینه که این حد کافی و وافی رو درک نمیکنم و دور میشم ازش
کم کم دارم حافظه پاک شدم رو بازگردانی میکنم که دنبال چی بودم 
چند سال پیش وقتی داشتم داده برا حل مسئله جمع میکردم و نزدیک به رسیدن ب صورت سوال بودم
ولی گم شدم ....گمم کرد
من دنبال چرای سوال بودم
و ی دریچه امید برا حل پیدا کرده بودم
یعنی حضور آدما تو زندگی اتفاقی ن ؟
دو حالت به ذهنم میرسه یا جواب رو میدونستی 
یا خودت جواب بودی


پ.ن عنوان از حافظ

  • ۹۵/۱۰/۱۱
  • نآمرئی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی