نآمرئی

متغیر ناعادل

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ب.ظ

بیشتر زندگیم تا الان شاهد این بودم که زمان اون چیزی نیس که روزش در بیست وچار ساعت ، ساعتش شصت دقیقه و دقیقه ش ی ثانیه س

ثانیه ای به اندازه چشم به هم زدن کوتاهه گاهی اوقات به اندازه  ی آه دردناک طولانی و کشدار میشه 

روزایی که ی سال میگذرن وعقربه هایی که در هیاهوی شهر شلوغ من تکان نمیخورند

چه دقیقه های زیادی از عمرم سریع گذشتن کوتاه تر از صدم ثانیه 

روزای زیادی دارم که اصلا نمیدونم چطور گذشت حالا شاد ناراحت ناامید خسته پرانرژی یا هر چیزی

اون قدر بی برکت بودن برام که انگار اون روزا من نبودم که زندگی میکردم یکی دیگه بوده به جای من

روزای طولانی هم داشتم روزایی که از صب تا صبش هزار رقم کار متفاوت انجام دادم کارایی که انجام دادنشون ی ماه زمان لازم دارم

اونجا هم خودم نبودم

واقعا تو حجم ثانیه ها و این مدل زندگی گم شدم

ته دلم به سمت نا امیدی و غم عظیمی میره که ترس از اشکار کردنش دارم



زندگی عجیب بوده برام و هنوز هست شاید تنهادلیل ادامه دادنم این باشه


پ.ن ی خانمی رو برو م نشسته بود و ب ی جایی خیره شده بود سنش خیلی زیاد نبود ولی خ شکسته و درمونده به نظر میومد داشتم 

یا خ.ع افتادم 

خیلی غم سنگینیه واقعا درکش خیلی سخته بعضی وقتا فک میکنم ی دروغه  و مغزم اتفاقاتی دال بر غیر حقیقی بودنش رو کنار هم میچینه ولی وقتی یاد اون موقع میفتم که با ی هیکل کج شده و لاغر تر از همیشه و چشایی که از گریه خیلی کوچیک شده بودن مواجه شدم تمام ذهنیات مزخرفم مثل  ی حباب میترکه و بعدشم هیچی



لطفا دعا بفرماییدش

  • ۹۶/۰۱/۲۰
  • نآمرئی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی