نآمرئی

مغز در معده

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ

ساده ترین و سریع ترین قسمت از انجام کار داشتن طرح یا ایده ی کلی برای شروع و ادامه هستش

با توجه به نتایج درخشان و فعالیت هایی که مغز مبارک! بنده دارن فکر کنم ایشون سوخته اند و تمام وظایف شریف و ناشریف خود را به معده این جانب منتقل کردند که این عضو به علت شعور پایین از وضعیت اسفبار این تن در حال خلق فاجعه ای به شدت بزرگ و دردناک میباشد

اثرات فین فاجعه به قدری عمیق و به قدری بزرگ است که این امکان را دارد زندگی تمام موجودات را تحت تاثیر خود قرار بدهد

پس از ان جایی که حیات گرانقدر و بسیار ارزشمند و بسیار مفید! بشریت و همچنین مسیرهای تکاملی که برای این موجود تعریف شده در خطر است ،باید چاره ای اندیشید

و طی تحقیقات میدانی، خیابانی شاید هم بیابانی بنده،شخص گرانقدر و والا برا تمام دنیا!،نتیجه ای مبنی بر محول شدن وظایف مغز فرسوده به معده حاصل نشد ،

و نتیجه ای جز گرسنگی مضاعف حتی در هنگام بلع غذا آن هم با ولع کامل نداشته است

وهمچنان دود بسیار از قسمت فوقانی بدن نویسنده مفلوک بی وقفه همچو دودهای بی رحم پلاسکو خارج میشود

نویسنده و پلاسکو دردی مشترک دارند :

آوار شدن سازه هایشان بر آتش های درونشان

با این تفاوت که پلاسکو با بیرحمی تمام جان تعدادی آدم !را گرفت تا نگاه ها را به سمت خود معطوف کند و در  نهایت هم آتش درونش خاموش میشود و هم آوارهایش برداشته میشود 

ولی نویسنده در حالی که از دودی از موهای بیجانش خارج میشود به گوشه ای خزیده و درتاریکی محض در حال اجرا کردن دستورات معده بی منطق خود است

هنوز هم امید دارد که زنده اند آن هایی که طعمه آتش پلاسکو شده اند







پ.ن1 :هیچ سلولی این حجم ناراحتی بی سابقه رو در من درک نکرده بود  

پ.ن2:از متن هم مشخص است که به مغز  دستور جدا کردن کلماتی برای بیان این فاجعه داده شده ولی توانایی این شخص فلک زده برای مقابله با معده و گرفتن وظایف مغز بی ظرفیتم در مکانی خارج از بدن در همین حد بوده و این نوشته رو به عنوان نوشته ای غمگین بپذیرین و مطمئن باشین قصد توهین نداشتم 

خب از مغزی که دود ازش بیرون میاد توقع زیادی هم نمی توان داشت

  • نآمرئی

برم یا نرم------>miram

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۹ دی ۹۵ ، ۱۰:۱۸
  • نآمرئی

Existence

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ ق.ظ

بعد از درگیری های شدید دارم به ی نتایجی میرسم حالا نمیدونم مفیدن یا غیر مفید 

چون نمیدونم چی هستن اصن!


خب اگه از ادامه دادن ی چیزی شک داری ی سوال از خودت بپرس

اگه فلان چیز نبود چی میشد

.مثلا اگه ورزش نبود

احتمالا الان نبودم:)(برا همه عجیبه که موجود تنبلی مثل من این همه به ورزش علاقه پیدا کرده و هرکی رو میبینم از خوبی های ورزش میگم و تشویقش میکنم با من بیاد)

ی جورایی نتیجه گرفتم و بهم ثابت هم شده وجودش و ادامه دادنش برای من ضروریه

شاداب تر ،پرانرژی تر، خوش بین تر ،اجتماعی تر،سیستم ایمنی بدنم هم قوی تر شده و کمتر از قبل به سرما عاجزم


.اونایی منو میشناسن میدونن ی وبلاگ خون تقریبا حرفه ای ام و اگه این وبلاگارو نخونم تقریبا قسمتی عظیمی از اون راهی که من اطلاعات از محیط دریافت میکنم قطع میشه

از نوشته ها ایده میگیرم برا نوشتن ، ننوشتن ،یا صرفا بعضی نوشته حس خوب رو منتقل میکنن بعضی دید رو بازتر یا تغییر میدن حتی،

کلا اگه وبلاگ خوندن نبود برا شاید دنیا خیلی مثه الان جذاب نبود شاید (مثلا الان خیلی جذابه و من خیلی کولم😎😎)


.مثلا اگه هوا همیشه سرد و گرفته بود من صددصد دق میکردم 

از هوای گرم آدم روحیه میگیره و سرما تا مغز استخوون آدمو میسوزونه و منو اکثرا دپ میکنه

.اگه نت نبودم احتمالا برا خیلی از کارام باید تلفن میزدم یا حضوری میرفتم با آدمایی روبرو میشدم که الآن زندگیم بدون اونا خیلی بهتره 

.اگه من نبودم نمیتونم احتمال بدم این نوشته ها نبود (شاید یکی دیگه ی چیزی تو همین مدلا مینوشت)

اگه آدما نبودن و من تنها رو کره زمین با همه مدل امکاناتی بودم خیلی مسخره بود با اینکه به شدت آدم درونگرایی م ولی وجود آدمارو لازم میدونم و معتقدم جامعه فرصت خوبیه برای آدم

.نمیدونم اینو بگم یا نه البته خودم هنوز مطمئن نیستم اگه کانون قلم چی نبود

وضعیت آموزشی کشور چجور بود

وضعیت استرس من

وضعیت پز دادن ی عده! خفن با ترازاشون

وضعیت هزاران هزار کارکن این بنیاد

وضعیت آدمایی که غیر مستقیم و مستقیم به این نهاد وصل اند اعمم از :فروشندگان محترم! سوال،مشاوران با تجربه! بسیار فراوان (و همچنین با تعدادی نجومی)،(پول هایی که در این مسیر خرج میشن فک کنم (اصن اقتصاد نمیدونم تو این مورد الکی نظر دادم فقط اگه غلطه بگین اصلاح کنم)کلی کمک به اقتصاد میکنه+تعداد کتاب هایی که سالانه هر کنکوری و پشت کنکوری میخره حالا یا میخونه یا نمیخونه و یا قبول میشه و چرخه تمام و یا قبول نمیشه ادامه همون چرخه)


+دعا کنیم برای همه آرامش را

  • نآمرئی

اسکرین شات

سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ق.ظ

من برم این اسکرین شاتایی که از این ور اون ور گرفتم بخونم

ببینم به جایی میرسم 

یا نع

فعلا

:)

  • نآمرئی

Doubt

سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ

نکنه همه ی اون آدمایی که تعدادشون قسمتی از میلیونه به همون چیزی که من فک میکنم فکر میکنن

دنبال همون چیزی ن که من هستم هستن

چقدر از افکار من ساخته شده از جامعه ست (یا چقد از جامعه ساخته شده توسط افکار منه:|)

چند درصدامکان غیرواقعی بودن من هست

چقد ممکنه که من وجود نداشته باشم

  • نآمرئی